حجاب در جوامع گوناگون
حجاب در جوامع گوناگون وجود داشته است; زیرا پدیده فطری شخصیت طلبی هرانسان با شرافت را در هر زمان و مکان به سمت دست یابی به ارزش های متعالی می کشاندو بدون شک، حجاب یکی از ارزش ها به حساب می آید; چرا که رعایت آن شخصیت انسان راتضمین می کند. از این رو، اسلام رعایت حجاب را مورد تأکید قرار داده است. و از اینرو، سخن کسانی که مذهب را موجد حجاب می دانند، صحت ندارد، ولی باید پذیرفت که درتکمیل آن بسیار مؤثر است.طرح مسئله «حجاب» از سوی اسلام صرفاً در جهت حمایت از حقوق واقعی زن است و ارزش بخشیدن به اوست نه تحقیر و کم بها شمردنش.
تحقیر زن وقتی است که ابزار و وسیله تبلیغاتی برای به دست آوردن سودهای بزرگ اقتصادی در مغرب زمین باشد، چنان که در فرهنگ غربی زن ابزاری برای کسب درآمد بیشتر ووسیله تبلیغات کالاهای مصرفی است.
اسلام با توجه به تفاوت های فیزیکی و بیولوژیکی بین زن و مرد و با توجه به ظرفیتهای مخصوص هر یک روابط عادلانه ای بین آن ها برقرار نموده، آن دو را مکمّل یکدیگرقرار داده، میان آن دو نسبت به همدیگر حقوق متقابل قرار داده است. قرآن کریم میفرماید:(وَ لَهُنَّ مِثلُ الذی علیهنَّ بالمعروفِ) (بقره: ۲۲۸); یعنی زن و مرد نسبت به یکدیگر حقوق متقابل دارند.
در این نوشتار با نگاهی تاریخی به حجاب و بدحجابی، نظراجمالی به وضعیت حجاب زنان در ادیان دیگر و آثار حجاب، علل گرایش به بدحجابی و بی حجابی مورد توجه قرار گرفته است. به این امید که مورد توجه خوانندگان گرامی قرار گیرد.
● نگاهی به تاریخ حجاب
همان گونه که گفته شد، اسلام مبتکر حجاب نبوده، بلکه حجاب به صورت امری رایج درمیان قبایل گوناگون پیش از اسلام نیز وجود داشته است. در داستان حضرت آدم وحوّا(علیهما السلام) آمده است: زمانی که آن دو از شجره ممنوعه خوردند، پوشش خود رااز دست دادند و عورت آن دو آشکار شد و به سرعت خود را با برگ درختان بهشتی پوشاندند. از این داستان، به خوبی مشهود است که گرایش فطری بشر به پاکی و عفّت موجب شد با جلوه انسان در عرصه دنیا، حجاب وجود داشته باشد.
ویل دورانت، دانشمند صاحب نام، می گوید: «چون انسان تنها به این خشنود نبود که با پوست حیوانات خود را بپوشاند، با پشم گوسفند و الیاف گیاهان لباس برای خود تهیه کرد و همین لباس ساده است که جامه هندی، شنل یونانی، لنگ مصری قدیم و سایر اقسام گوناگون و جذّاب لباس انسان را در عهدهای مختلف تشکیل داده است. در این هنگام است که بافندگی از مهم ترین هنرهای مخصوص زن گردیده است.»با این وجود، برخی پنداشته اندرعایت حجاب به دوران پس از عقد ازدواج اختصاص دارد; یعنی پیش از عقد ازدواج، که علاقه ای بین زن و شوهر وجود نداشت، شرم و حیا هم نبود; در نتیجه، حجاب و عفاف هم وجود نداشت، ولی پس از آنکه زنان تحت رقّیت مردان درآمدند، برای منع تجاوز دیگران وخارج نشدن از دایره عفاف، آن ها را در خانه ای دور از چشم بیگانه نگاه داری کردند ومقرّرات سختی برآن هاحاکم نمودند. پس در اثر حسادت، حس عدم اطاعت از شوهران، خروج از منزل بدون اجازه آنان و حرف زدن با مردان نامحرم در میان آنان تقویت گردید.
● نگاهی به تاریخ بی حجابی
تاریخ بی حجابی به صورت سازمان دهی شده به اواخر قرن نوزدهم برمی گردد. پس ازعصر نوزایی (رنسانس) علمی و صنعتی اروپا و نیز جنگ جهانی دوم و انقلاب صنعتی، زمینه لازم برای تشویق زنان برای کنار گذاشتن حجاب فراهم گردید. دامنه این اقدامات به تدریج، کشورهای اسلامی را نیز فراگرفت و به صورت سلاحی کارآمد برای مقابله بامعنویت و اخلاق و سقوط جامعه دینی به کار گرفته شد و استعمارگران در این خصوص ازهیچ تلاشی فروگذار نکردند.
نخستین کشور اسلامی که به صورت رسمی اقدام به کشف حجاب بانوان کرد، افغانستان بود. امان اللّه خان، پادشاه وقت افغانستان، پس از مسافرت به اروپا به محض مراجعت به پایتخت، اعلام نمود که زنان باید بدون حجاب باشند، و نخست خود با همسر بدون حجابش در مجامع و محافل ظاهر شد. این اقدام ناشایست موجب قیام عمومی مردم شد و اماناللّه خان ناچار به استعفا و ترک کشور گردید.
دومین کشور ترکیه بود که پس از سقوط دولت عثمانی، آتاتورک در سال ۱۳۱۳فرمان منع حجاب را صادر کرد.
در ایران، زمینه سازی برای بی حجابی، همزمان با اقدامات آتاتورک آغاز شد.
مردم در ۲۱تیرماه ۱۳۱۴برای اعتراض بدان در مسجد گوهرشاد تحصّن کردند و عده زیادی توسط عمّال رضاخان به خاک و خون کشیده شدند. اما رضاخان بدون توجه به خواست مردم مسلمان، به طور رسمی در هفدهم دی ماه ۱۳۱۴با حضور خود و همراه با ملکه و شاهدخت های بدون حجاب در دانشسرای مقدّماتی تهران آن را به مرحله اجرا گذاشت. پس ازمدتی، با زور سرنیزه به کشف حجاب پرداخت و این اقدامات به وسیله محمدرضا شاه نیزدنبال شدند.
● نظر اجمالی به وضعیت حجاب زنان در ادیان دیگر
گرچه پیرامون موضوع حجاب در ادیان دیگر، کتب و مقالات فراوانی به چاپ رسیده اند،ولی به تناسب ارتباط آن با موضوع، ناگزیر و به اختصار به برخی از آن ها اشاره میگردد:
الف) حجاب در زمان زرتشت
ویل دورانت از پوشش زنان در زمان زرتشت چنین می نویسد: «در زمان زرتشت پیغمبر،زنان ـ همان گونه که عادت پیشینیان بود ـ منزلتی عالی داشتند و با کمال آزادی و باروی گشاده در میان مردم آمد و شد می کردند و صاحب ملک و زمین می شدند و در آن تصرفات مالکانه داشتند. پس از داریوش، مقام زن، بخصوص در میان طبقه ثروتمند، تنزّل پیدا کرد…زنان طبقات بالای اجتماع جرئت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوشداراز خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان رفت وآمد کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ـ ولو پدر و یا برادرشان باشد ـببینند. در نقش هایی که از ایران باستان بر جای مانده است، هیچ صورت زنی دیده نمیشود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد.«
یکی دیگر از نویسندگان می نویسد: «حجاب چهره زنان جزو سنّت های ملّی بوده است ودر ایران قبل از اسلام، که امتیاز طبقاتی پایه تشکیل جامعه بود، زنان محتشم ایرانی برای حفظ حرمت و حشمت، با پرده نازکی صورتشان را می پوشاندند. این رسم و عادت به تدریج، رنگ مذهبی به خود گرفت تا جایی که کسی را یارای گفتگو درباره آن نماند.» اودر ادامه می گوید: «در کیش آریایی، زنان محترم، محجوب بودند…همچنین محجوب بودن پوشش صورت به زنان اشراف اختصاص داشته است«.
روسری بانوان زرتشتی پارچه ای رنگین و با نقش و نگار و به طول حدود سه متر و نیم و عرض یک متر بود که مانند بانوان بختیاری روی کلاهک می گذاشتند و با دستمال روی آنرا می بستند.
ب) حجاب از نظر یهود
حجاب در بین زنان یهود به شکل یک فرهنگ جدانشدنی از زندگی آن ها درآمده بود، بهنحوی که برخی مرتبطان با یهودیان را نیز متأثر از حجاب آن ها می دانستند. مورّخاناز سخت گیری آنان در زمینه حجاب فراوان گفته اند.
بعضی از نویسندگان می گویند: «در ایران و در بین یهود و مللی که از فکر یهودپیروی می کردند، حجاب به مراتب شدیدتر از آنچه اسلام می خواست، وجود داشت. در بین این ملت ها، صورت و دست ها هم پوشیده می شدند«
ویل دورانت می گوید: «در طول قرون وسطا، یهودیان همچنان نسوان خویش را با البسه فاخر می آراستند. لکن به آن ها اجازه نمی دادند که با سر عریان به میان مردم بروند. نپوشاندن موی سر خلافی بود که مرتکب را مستوجب طلاق می ساخت. از جمله تعالیم شرعی یکی آن بود که مرد یهودی نباید در حضور زنی که موی سرش هویداست، دست به دعا به درگاه خدا بردارد.» او در توصیف زنان یهود می گوید: «زندگی جنسی آنان علی رغم تعدّدزوجات، به طرز شایان توجه، منزّه از خطایا بود. زنان آنان، دوشیزگان محجوب، همسرانی ساعی، مادرانی پُرزا، و امین بودند و از آنجا که زود وصلت می کردند، فحشا به حداقل تخفیف پیدا می کرد».
در کتاب حکمهٔالحجاب برای تأیید اینکه منشأ حجاب زنان یهود وجوب حجاب در شریعت حضرت موسی(علیه السلام) بوده است، به داستان حضرت موسی و دختران شعیب(علیهماالسلام)، که در آن، حضرت موسی(علیه السلام) به آنان امر کرد، تا پشت سر او حرکت کنند و از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدایت کنند، همچنین به برخورد حضرت ابراهیم(علیه السلام) در مورد زوجه خود و در صندوق قرار دادن او برای آنکه از دیدنامحرمان پنهان بماند، استشهاد شده است.
ج) حجاب از نظر مسیحیت
از منابع تاریخی به خوبی به دست می آید که رعایت حجاب در میان مسیحیان امری رایج و شایع بوده است، به نحوی که هریک از صاحب نظران مسیحی و غیرمسیحی به این موضوع اشاره نموده اند.
جرجی زیدان، دانشمند مسیحی، می گوید: «اگر مقصود از حجاب پوشانیدن تن و بدن است،این وضع قبل از اسلام و حتی پیش از ظهور مسیح معمول بوده است و دیانت مسیح هم تغییردر آن نداده است.«
در کتاب پوشاک ایرانیان باستان آمده است: «مادام دیولافوآ، که در حدود ۸۰سال پیش به ایران آمده، و با ارامنه تماس گرفته، می نویسد: “زنان ارمنی لباس های ابریشمی بر تن دارند که به شکل پیراهن بلندی است و دارای کمربندی نقره ای می باشدکه با هنرمندی زرگری شده و تقریباً بر روی ران آن ها افتاده است. این لباس نسبتاًآراسته است و ترکیب خوبی دارد، اما یک چیز از آراستگی و قشنگی آن می کاهد و آن اینکه قسمت زیرین صورت را با پارچه سفید ضخیمی می پوشانند و به واسطه فشار دایم آن،صورت بد ترکیب می شود. این روبند را زنان ارمنی در موقع بیرون رفتن از خانه به قسمت زیرین می بندند و چون شوهر اختیار کردند در خانه نیز باید آن را دائماً به صورت داشته باشند. روپوشی هم از ململ یا چلوار سفید بر روی لباس دارند که در موقع رفتن به کوچه و کلیسا می پوشند«
در شمّه ای از عقاید کلمنت ۱۶و ترتولیان ۱۷، دو مرجع و اسقف بزرگ مسیحیت، آمده است: «زن باید کاملا در حجاب و پوشیده باشد، الاّ اینکه در خانه خود باشد; زیرا فقط لباسی که او را می پوشاند، می تواند از خیره شدن چشم ها به سوی او مانع گردد. زن نباید صورت خود را عریان ارائه دهد تا دیگران را با نگاه کردن به صورتش وادار به گناه کند. برای زن مؤمن عیسوی در نظر خداوند، پسندیده نیست که به زیور آراسته گرددو حتی زیبایی طبیعی آن باید با اختفا و فراموشی آن، از بین برده شود; زیرا برای بینندگان خطرناک است«
نویسنده دیگری می گوید: «تصویرهایی که از پوشاک مسیحیان و مردم اروپا انتشاریافته است، به وضوح نشان می دهد که حجاب در بین زنان کاملا رعایت می شده است. درکتاب پوشاک اقوام مختلف، برخی از تصاویر مربوط به زنان مسیحی آورده شده که همگی دارای لباسی بلند و پوششی سبز می باشند.»
ویل دورانت در مورد سیره عملی زنان مسیحی می نویسد: «خوانین اصیل، پیراهن کتانی طویلی به سر می کردند و بر روی آن جامه درازی که حاشیه ای از خز داشت و تا روی پامی آمد و روی آن نیم تنه ای می پوشیدند که در خلوت از بدن آویزان بود و جلو اغیاربا بند محکم به بدن می چسبید; زیرا کلیه خوانین طبقات عالیه اشتیاق عجیبی داشتند که اندامشان باریک باشد.»
از آنچه گذشت، معلوم می شود که حجاب به عنوان یک موضوع پسندیده در ادیان دیگرنیز مطرح است. بدین سان، اولا حجاب مورد تأیید دین مقدّس اسلام است. ثانیاً، حجاب نه تنها محدودیت زن نیست، بلکه حفظ عفّت و شخصیت زن در گرو رعایت آناست.
|